بسم الله الرحمن الرحیم
فشرده اى از زندگانى امام رضا علیه السلام
زادگاه
هشتمین پیشواى شیعیان امام على بن موسى الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.
لقبها
رضا، صابر، زکى ، ولى ، فاضل، وفى ، صدیق، رضى ، سراج الله، نورالهدى ، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو الملک، کافى الخلق، رب السریر و رئاب التدبیر.
مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اختصاص این لقب گفته اند: «او از آن روى رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودى پیامبر خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده: از آن روى که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سرانجام، گفته شده است: از آن روى او را رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»
مادر امام
در روایتهاى مختلفى که به ما رسیده است نامها و کنیه ها و لقبهاى ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را براى مادر آن حضرت آورده اند.
زادروز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهاى (148، 151 و 153 ق)
و در روزهاى جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذى القعده
روز شهادت
وفات آن حضرت را نیز به سالهاى (202، 203 و 206 ق) دانسته اند.
اما بیشتر بر آنند که ولادت آن حضرت در سال (148 ق) یعنى همان سال وفات امام صادق علیه السّلام بوده است؛ چنان که مفید، کلینى ، کفعمى ، شهید، طبرسى ، صدوق، ابن زهره، مسعودى ، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزى و کسانى دیگر این نظر را برگزیده اند.
درباره تاریخ وفات آن حضرت نیز عقیده اکثر عالمان همان سال (203 ق) است.
بنابراین روایت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال مى شود که بیست و پنج سال آن را در کنار پدر خویش سپرى کرده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را برعهده داشته است.
این بیست سال مصادف است با دوره پایانى خلافت هارون عباسى ، پس از آن سه سال دوران خلافت امین، و سپس ادامه جنگ و جدایى میان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سرانجام دوره اى از خلافت مأمون.
فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر براى او ذکر کرده اند، امّا چنان که علاّمه مجلسى مى گوید: «اکثر، تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.»
به دسیسه مأمون و با سمّ او به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در طوس در سمت قبله قبه هارونى سراى حمید بن قحطبه طایى به خاک سپردند و امروز مرقد او مزار آشناى شیفتگان است.
( برگرفته از سایت شبکه امام رضا ( علیه السلام ) )
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح یک حدیث از امام صادق علیه السلام :
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : الصَّبرُ رَأسُ الإیمانِ [1]
امام صادق علیه السلام : صبر ، رأس ایمان است .
رابطه صبر و ایمان
صبر، مقاومت در برابر هر انگیزهاى است که انسان را از خداوند دور مىکند؛ بنابراین تخلق به هر یک از اخلاقیات ایمانى، نیازمند صبر است، زیرا در اخلاق، ایمان و خلق نیکو، با معیار اثرگذارى آن در تقرب انسان به خداوند نیکو شمرده مىشود و در برابر هر خلق نیک، خلق بدى قرار دارد که گرویدن به آن آسانتر است؛ ولى تخلق به اخلاق نیکو، نیازمند پایدارى و تمرین و ممارست است. ازاینگذشته مقاومت در برابر چیزهایى که انسان را از خداوند دور مىسازد، در صورتى انجام مىگیرد که انسان به خداوند مؤمن باشد و نسبت به او معرفت داشته باشد. بدون شناخت خداوند و اوصاف او و بدون ایمان، نمىتوان هیچ عملى را به سبب مقرب بودن نیکو شمرد و یا بالعکس. بنابراین ایمان به معناى معرفت و یقین به خداوند و اسماء حسناى او، شرط ضرورى و مقدمه لازم صبر است. از طرف دیگر، ایمان علاوه بر اقرار زبانى و معرفت یقینى مشتمل بر عمل به ارکان نیز مىباشد و عمل به مقتضاى معرفت، خود نیازمند صبر و مقاومت است. درنتیجه مىتوان گفت بدون صبر، ایمان کامل که التزام عملى به دین خداست امکانپذیر نیست. پس رابطه ایمان و صبر، دو طرف دارد: از یکسو ایمانِ نظرى سازنده صبر است و از سوى دیگر، بدون صبر، ایمان عملى تحقق نمىیابد.کسى که در مصیبتها زبان به شکایت مىگشاید، از ضعف معرفت و ایمان نظرى خود خبر داده است. به عبارت دیگر، نقص شناخت و یقین، او را از شکیبایى عاجز کرده است. کسى نیز که بر طاعت صبر نمىکند، نتوانسته است به لوازم معرفت خود ملتزم بماند. او قادر نیست در راهى که معرفت خداوند در برابر انسان مىگشاید گام نهد؛ پس ایمان او کامل نمىشود. همچنین است کسى که در برخورد با گناه اختیار از کف مىدهد و مرتکب گناه مىشود. او نیز به هنگام گناه، گویى از خدایى که مىشناسد غافل مىشود و به اقتضاى ایمان نظرى خود عمل نمىکند.در روایات بر رابطه ایمان و صبر تأکید بسیارى شده است. امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرمایند:وعلیکم بالصبر فان الصبر من الایمان کالرأس من الجسد ولاخیر فى جسد لارأس معه ولا فى ایمان لاصبر معه؛ [2] انسان متقى به آخرت ایمان دارد و درنتیجه بر طاعت و معصیت خداوند صبر مىکند و موجب جلب نعمتهاى خدا مىشود. امام على علیهالسلام فرمودند:
واستتموا نعم اللّه علیکم بالصبر على طاعته والمجانبة لمعصیته فان غدا من الیوم قریب؛ [4]
و با شکیبایى بر طاعت خدا و دورى گزیدن از معصیت او، کامل ساختن نعمتهایش را بخواهید که فردا به امروز نزدیک است.
منابع :
آموزه های بنیادین علم اخلاق (1)، محمد فتحعلی خانی
میزان الحکمة – محمد ریشهری
نهج البلاغه